نونِ نوشتن

بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم

نونِ نوشتن

بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

همینجوری!

خیلی وقت بود چیزی در اینجا ننوشته بودیم، از شما چه پنهان رمز عبورم برای مدیریت وبلاگ، هم از خاطر من هم از حافظه دیجیتال لپ تاپ به لقالله پیوسته بود. به هرحال قرار بود اینجا تبدیل به تولید محتوایی در سطح نوشته های روزمره مان شود اما نمیدونم واقعا دلیل کم کاری تمبلی بوده یا وجود جانشین هایی مثل تلگرام یا احساس نبودن مخاطب یا نمیدونم.

دارم فکر میکنم به خیلی چیزا ؛ همین الان خبر سوختن برج گرنفل در لندن رو دارم میبینم؛ و به عکس العمل های ما بعد از حادثه پلاسکو فکر میکنم؛ لندن در قرن 17م که یک آتش سوزی از یک نانوا شروع شد و 4روز لندن در آتش سوخت و 80000نفر خانه شون رو از دست دادند. 350سال ازین حادثه گذشته و در لندن چنین اتفاقی افتاده. نمیدونم نژاد پرست های لندن یا ضدمسلمان ها الان موضع گیریششون علیه صادق خان چیه و یا تو تاکسی های معروف لندن که شهر ما هم دو تا ازونا وارد کرده؛وقتی توشون میشینی میگن کار خودشون بوده یا نه؟(در حین نوشتن جمله بالا یکی از اقوام خبر میدهد که به دلیل تعداد زیاد مسلمان در ساختمان احتمالا کار کار خودشون بوده)

به قول دولت آبادی به تمام پدیده های اطرافم احساس جهل دارم، نمیدونم چرا اومدم اینارو نوشتم یا کسی که میخواد اینارو بخونه واقعا قراره چه استفاده ای بکنه؛صرفا میخواستم نظرتون رو بدونم که دلیل حجم بالای مهاجرت ها از وبلاگ به یاهومسنجر بعد ها به فیس بوک و اینستاگرام و توییتر چی بوده؟ چه تغییراتی رو مشاهده کردید؟ چه محتوایی رو در طی روز مصرف میکنید؟

معمولا موقع غذا خوردن به اینکه چی داریم میخوریم و چه بیماری هایی احتمالا ممکنه همراهش باشه باهامون هست؛ چرا به محتوای دریافتی ذهنمون بی توجهیم؟ و چرا های دیگر.

میخواستم از فرصتی که برای خوندن این متن گذاشتید تشکر کنم اما دیدم آیا اینقدر به وقتمون حساس هستیم که این 5دقیقه رو غنیمت بدونیم یا صرفا یه حرکت برای جلب مخاطبه؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۱
بهنام فلاح